دوست عزیزی که برام کامنت داده بودین  که نوشته های منو میخونید و بعضی از اون ها رو نگه داشتین که دیدتون به زندگی بهتر از اینی که هست بشه . میخوام بگم اول صبحی خیلی خوشحالم کردین . خیلی :)) راستش دست و دلم به نوشتن توی اون یکی وبلاگ نمیره . میدونین عین یه دختر بچه -حال الانم- که دست و پا میزد که مستقل بشه و بره دور از خونه زندگی کنه ولی  الان دلش تنگ شده برای خونه . باید بگم منم به شدت دلتنگ اینجا شدم با اینکه چند وقت قبل گفتم اینجا غریبه س برام ولی به شدت الان دلتنگم میخوام بگم با اجازه هستم فعلا و اینجا مینویسم و فعلا قضیه اون وبلاگ کنسل شده  . #میدونم خیلی بد قول هستم . # شرمندگی 

برای دوست عزیز ناشناس

فعلا بذارید راز بمونه :))

من به معجزه دست ها اعتقاد دارم ..

خیلی ,اون ,بگم ,زندگی ,فعلا ,میخوام ,به شدت ,دست و ,میخوام بگم ,اینجا شدم ,شدم با

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

در جست و جوی زمان ِ از دست رفته‌ هک و امنیت آرشیو مقالات خون سپید معرفی بهترین مناطق برای خرید ملک سرگرنی اطلاعات عمومی کسب درامد حرفه ای از اینترنت مشاوره بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر در شهرستان سروستان divaan سایت تخصصی هک و امنیت برنامه نویسی